کد مطلب:313685 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:191

شراکت با حضرت اباالفضل
1. پدرم، از جناب دكتر رجبعلی مظلومی (استاد دانشگاه و نویسنده ی خوش قلم و دل آگاه معاصر) نقل كرد كه وی می گفت:

سالها پیش از این، در دوران رژیم سابق، در مسیر نیشابور، در یكی از قهوه خانه های جاده ی شاهرود با تنی چند از یاران همسفر نشسته بودیم تا ساعتی از رنج راه بیاساییم و آنگاه به حركت ادامه دهیم... كه ناگهان حادثه ای جانگداز، همه ی ما و حاضرین از اهل محل را به كنار رودخانه كشانید. ماجرا از این قرار بود كه: در نزدیكی های قهوه خانه، یك كامیون باری كه كنترل آن از دست راننده اش خارج شده بود از مسیر منحرف شد و در حالی كه برخورد آن با صخره های دره صداهای مهیبی تولید می كرد، به اعماق رودخانه رفت و... جز مشتی آهن پاره از آن باقی نماند.

پیدا است كه خود ماشین، چندان مهم نبود و اگر راننده سالم می ماند، همه چیز - با تلاش و كوشش مجدد - قابل جبران بود؛ اما با چنین سقوط و تصادف هولناكی، مسلم می نمود كه راننده نیز در میان آهن پاره ها تكه تكه شده و به قول معروف: «تكه بزرگه اش، گوش او است»!

باری، ما، دریغا گویان، بر حال زار راننده ی كامیون افسوس می خوردیم و در اندیشه بودیم كه چگونه جنازه ی قطعه قطعه شده ی او را از عمق دره و از میان آهن پاره ها به سطح جاده بالا آوریم كه، ناگهان، چشممان به راننده ی كامیون افتاد كه صحیح و سالم بالا می آید: آری، اشتباه نكرده بودیم، او خود راننده بود!

راننده ی كامیون، كه به زودی معلوم شد یك فرد ارمنی است، در برابر چشمان از حدقه درآمده ی ما وارد قهوه خانه شد و ما بر گردش حلقه زدیم. بر آن بودیم كه جزئیات



[ صفحه 527]



ماجرا را از او سؤال كنیم، كه برخلاف انتظار، راننده ی ارمنی، پیش از آنكه نفسی تازه كند دست در جیب كرده و یك دسته بزرگ اسكناس بیرون آورد و در حالی كه روی میز می گذاشت خطاب به ما چنین گفت:

- در این سقوط مهلك، كه شاهد بودید، حضرت عباس علیه السلام شما مسلمان ها مرا نجات داد. من یك فرد ارمنیم، اما با او حسابی دارم و این بار نیز، زمانی كه ماشین در عمق دره سقوط كرد، برای نجات خویش دست توسل به دامن او زدم و نام مبارك او را به زبان آوردم، و او جان مرا نجات داد. من در این محل كسی را نمی شناسم و با محیط آشنا نیستم، شما این پول را بگیرید و به مسجد یا هیئت محل بدهید كه به حساب و عنوان حضرت عباس علیه السلام و در راه وی خرج كنند...!